شفاعت در آموزه هاي قرآني
شفاعت در آموزه هاي قرآني
شفاعت در آموزه هاي قرآني
نويسنده: احمد محمدي
شفاعت و شفيع گرفتن پيامبران الهي و ائمه اطهار(ع) از جمله مسايلي است كه بسياري از فرقه هاي اسلامي، به ويژه شيعيان به آن اعتقاد دارند.
اما اينكه شفاعت چگونه است و در چه شرايطي تحقق مي يابد نكته اي قابل تأمل است كه بيان و شرح آن مي تواند به روشن شدن اصل اين موضوع كمك شايان نمايد. نويسنده كوشيده است گذرا و اجمالي نگاهي به اين مبحث داشته باشد. مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم.
خداوند در آيه 159 سوره آل عمران تأثير وساطت و شفاعت پيامبران در پيشگاه خداوند براي آمرزش گناهان را مطرح مي كند و در آيه 97 و 98 سوره يوسف نمونه اي از آن را بيان مي كند. در آيه 64 سوره نساء خداوند توضيح مي دهد كه چگونه شفاعت پيامبران مي تواند تأثيرات شگرفي به جا بگذارد. به اين معنا كه اگر مردماني كه گناه پيشه كرده و بر خود ستم روا داشته بودند اگر پيامبران خويش را واسطه مي كردند تا ايشان در پيشگاه خداوند واسطه مي شدند دچار عذاب و خشم الهي نمي شدند. از اين رو از امت اسلام مي خواهد كه پيامبر(ص) را واسطه قرار دهند و شفاعت وي را همانند سخن خويش نشمارند؛ زيرا طلب و درخواست استغفار پيامبر(ص) در پيشگاه خداوند از ارج و قرب بسياري برخوردار است و هرگز رد نمي شود. در آيه 79 سوره اسراء مقام شفاعت به عنوان مقامي والا و ارجمند در پيشگاه الهي مطرح مي شود و در تفسير نور الثقلين روايت مي شود كه مراد از مقام محمود و پسنديده اي كه پيامبر(ص) با تهجد شبانه بدان دست مي يابد مقام شفاعت امت است. (تفسير نور الثقلين ج 3 ص 211 حديث 402) بنابراين مقام شفاعت و كاربردهاي آن نشان مي دهد كه مقامي مهم و بلندي است كه كسي جز برخي از اولياي الهي بدان دست نخواهند يافت.
اين اشخاصي كه مجاز مي شوند تا به اذن و دستور الهي شفاعت كنند، بندگان خاص الهي هستند كه گاه از آنان به عباد مكرمون (انبياء آيه 26 و 28) ياد مي شود. البته اين عباد مكرمون تنها انسان ها نيستند بلكه حتي فرشتگان خداوند نيز به اذن الهي مي توانند در حق انسان ها و جنياني كه شرك به خدا نورزيده اند شفاعت كنند. (انبياء آيه 26 و 28 و نيز نجم آيه 26 و نگاه كنيد مجمع البيان ج 7 و 8 ص 71 و نيز كشاف زمخشري ج 3 ص 113كه ولد در آيه را بر فرشتگان بار كرده اند)
بنابراين ويژگي مهمي كه قرآن براي شفاعت بيان مي كند در غير شرك به خداوند و از سوي برخي اولياي خاصي است كه از مقام بلند و محمودي برخوردار مي باشند.
در آيه 255 سوره بقره و آيه 3 سوره يونس و آيات ديگر تاثير شفاعت اين شافعان خاص را منوط به اذن الهي دانسته است كه خود شرطي مهم و اساسي است. از اين رو شفاعت بدون اذن الهي در قيامت تاثيري نخواهد گذاشت و فايده و سودي براي شفاعت شوندگان ندارد . (بقره آيه 123 و 254 و مريم آيه 85 و 87)
در برخي از آيات نيز از جمله آيه 72 سوره مريم بر اين حكم و قضاي الهي تاكيد مي شود كه همه كافران و فاسقان و مشركان وارد دوزخ مي شوند و از اين ميان كساني كه از پلشتي ها دوري ورزيده اند از دوزخ رها مي شوند. در آيه ديگر توضيح مي دهد كه مخلدان در دوزخ تنها اهل شرك مي باشند؛ زيرا خداوند از همه گناهان به شفاعت و يا غيرشفاعت مي گذرد و فقط از گناه كساني كه شرك ورزيده اند نمي گذرد.
به سخن ديگر عباد مكرمون كساني هستند كه از ويژگي ها و صفات خاصي برخوردار مي باشند كه از جمله آن ها دارا بودن مقام رضا (انبياء آيه 26 تا 28) عقل و خردورزي كامل (زمر آيه 43) علم به استحقاق شفاعت شوندگان و آگاهي به ذات و خصوصيات آنان (از ظاهر و باطن و خفي و اخفي) كه علم خاص و آگاهي تام و تمامي است (زخرف آيه 6) قدرت بر تاثيرگذاري (يس آيه 23 و نيز يونس آيه 18) و مالكيت و فرمانروايي (زمر آيه 43 و 44 و نيز نجم آيه 25 و 26) مي باشد.
اگر به شرايط شفاعت كننده در اين آيات توجه شود دانسته مي شود كه تنها برخي از بندگان خاص مي توانند داراي اين ويژگي ها باشند تا بتوانند به مقام شفاعت برسند. شخصي كه داراي علمي همانند علم الهي باشد و قدرت و مالكيت تصرف در كائنات داشته باشد تنها خليفه الهي و انسان كاملي است كه در دنيا در مقام خلافت كامل بوده است. اين بيانگر آن است كه تنها اولياي معصوم چون پيامبر(ص) و امامان(ع) مي توانند به چنين مقامي دست يابند و از پيامبران(ع) نيز تنها آن هايي كه به مقام خلافت الهي كامل دست يافته باشند.
از شرايط شفاعت شونده نيز يك شرط اساسي مطرح است كه آن توحيد و عدم شرك به خداوند است و در حقيقت هركسي هرگناهي داشته باشد و حتي معاد و نبوت را نپذيرفته باشد به شرط آن كه اهل توحيد باشد مي تواند از دوزخ رها شود و درحقيقت جزو خالدين در دوزخ نخواهد بود و به حكم توحيد از دوزخ رهايي مي يابد. اينان كساني هستند كه از شفاعت عام پيامبر(ص) برخوردار خواهند شد. البته برخي شفاعت را تنها تا موقف اخير پيش از دوزخ دانسته اند ولي با توجه به حكم الهي و كرامتي كه به پيامبر(ص) داده شده است مي توان گفت كه شفاعت ايشان شامل كساني هم مي باشد كه در دوزخ نيز مي افتند و با شفاعت آن حضرت(ص) رهايي مي يابند و پس از دوزخ و تعذيب از اخلاد آن رها مي شوند. اين همان مقام ارتضا است كه بدان پرداخته مي شود.
هركسي از شفاعت شوندگان در مرتبه اي از شفاعت برخوردار مي شوند. برخي در موقف هاي دنيوي و يا برزخي و برخي ديگر در مواقف قيامتي و برخي ديگر در دوزخ از شفاعت آن حضرت(ص) برخوردار مي گردند.
شفاعت كنندگان در آخرت متعدد هستند و هريكي گروهي را شفاعت مي كنند. (مدثر آيه 48) از اين رو هر معصومي كه در مقام انسان كامل و مكرميت است به شفاعت برمي خيزد.
قرآن شماري را به طور مشخص به عنوان شفاعت كننده برشمرده است كه از آن ميان مي توان به حضرت ابراهيم(ع) اشاره كرد. وي حتي در دنيا خواست كه براي چند گروه شفاعت كند كه از جمله آنان قوم لوط بوده است. (هود آيه 74 و 76) با اين همه آن حضرت مامور مي شود تا از شفاعت از اين گروه دست بردارد؛ زيرا عذاب ايشان حتم و حكم قطعي الهي بوده است. شايد علت اين كه شفاعت از سوي آن حضرت مطرح مي شود از آن روست كه آنان را مردماني موحد ولي فاسق بر مي شمارد، زيرا يكي از علل عذاب در دنيا فسق افراد و يا جامعه است. يعني افرادي كه اهل ايمان و توحيد هستند و مشرك نيستند ولي اهل فسق و فجور هستند به غضب الهي دچار مي شوند و اين ها در آخرت نيز پس از عذاب دوزخ به حكم اين كه خالدين تنها اهل شرك مي باشند از دوزخ رهايي مي يابند. مجادله گري حضرت(ع) با فرشتگان شايد با توجه به اين مسئله بوده است. والله اعلم (همان)
پس از شفاعت است كه شفاعت شوندگان از خوف و ترس رهايي مي يابند و تا آن زمان در خوف و ترس قرار دارند به ويژه كه شعله ور شدن دوزخ را مي نگرند كه به سوي ايشان مي آيد. با شفاعت است كه آرامش در ايشان تحقق مي يابد. (سباء آيه 23 نگاه كنيد مجمع البيان ج 7 و 8 ص 609).
پيامبر اكرم(ص) از ديگر كساني هستند كه اهل شفاعت مي باشند. (آل عمران آيه 159 و نيز نساء آيه 64 و 113 و انفال آيه 33 و آيات ديگر)
از خصوصيات و ويژگي هاي اختصاصي پيامبر(ص) آن است كه در روز قيامت از شفاعت گسترده اي برخوردار مي باشد و خداوند در بيان شفاعت ايشان مي فرمايد: ولسوف يعطيك ربك فترضي (ضحي آيه 5)
در روايتي منقول از امام باقر(ع) آيه مزبور به شفاعت تفسير شده است (تفسير فرات كوفي ص 571 و بحار الانوار ج 8 ص 57) و از آن استفاده مي شود كه شفاعت آن حضرت گسترده و پردامنه است تا آن جايي آن حضرت شفاعت مي كند تا خشنود شود. (مجمع البيان ج 9 و 10 ص 765)
فرشتگان (انبياء آيه 26 و 28 و سبا آيه 23 و نجم آيه 26 و غافر آيه 49) و نيز مومنان (مريم آيه 87) البته در برخي از درجات (مجمع البيان ج 5 و 6 ص 820 و الميزان ج 14 ص 111) و نوح(ع) (هود آيات 37 و 45) و اصحاب اعراف (اعراف آيه 47) از اهل شفاعت هستند كه مي توانند شفاعت كننده و ماذون به آن است.
اين ها بخشي از مسايل و مباحثي است كه قرآن بدان پرداخته مباحثي ديگر نيز دراين حوزه مطرح شده كه در نوشتاري ديگري بدان پرداخته خواهد شد.
منبع: روزنامه کیهان 3/6/87
اما اينكه شفاعت چگونه است و در چه شرايطي تحقق مي يابد نكته اي قابل تأمل است كه بيان و شرح آن مي تواند به روشن شدن اصل اين موضوع كمك شايان نمايد. نويسنده كوشيده است گذرا و اجمالي نگاهي به اين مبحث داشته باشد. مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم.
مفهوم شفاعت
انواع شفاعت
خداوند در آيه 159 سوره آل عمران تأثير وساطت و شفاعت پيامبران در پيشگاه خداوند براي آمرزش گناهان را مطرح مي كند و در آيه 97 و 98 سوره يوسف نمونه اي از آن را بيان مي كند. در آيه 64 سوره نساء خداوند توضيح مي دهد كه چگونه شفاعت پيامبران مي تواند تأثيرات شگرفي به جا بگذارد. به اين معنا كه اگر مردماني كه گناه پيشه كرده و بر خود ستم روا داشته بودند اگر پيامبران خويش را واسطه مي كردند تا ايشان در پيشگاه خداوند واسطه مي شدند دچار عذاب و خشم الهي نمي شدند. از اين رو از امت اسلام مي خواهد كه پيامبر(ص) را واسطه قرار دهند و شفاعت وي را همانند سخن خويش نشمارند؛ زيرا طلب و درخواست استغفار پيامبر(ص) در پيشگاه خداوند از ارج و قرب بسياري برخوردار است و هرگز رد نمي شود. در آيه 79 سوره اسراء مقام شفاعت به عنوان مقامي والا و ارجمند در پيشگاه الهي مطرح مي شود و در تفسير نور الثقلين روايت مي شود كه مراد از مقام محمود و پسنديده اي كه پيامبر(ص) با تهجد شبانه بدان دست مي يابد مقام شفاعت امت است. (تفسير نور الثقلين ج 3 ص 211 حديث 402) بنابراين مقام شفاعت و كاربردهاي آن نشان مي دهد كه مقامي مهم و بلندي است كه كسي جز برخي از اولياي الهي بدان دست نخواهند يافت.
ويژگي هاي شفاعت
شفاعت با اذن الهي
اين اشخاصي كه مجاز مي شوند تا به اذن و دستور الهي شفاعت كنند، بندگان خاص الهي هستند كه گاه از آنان به عباد مكرمون (انبياء آيه 26 و 28) ياد مي شود. البته اين عباد مكرمون تنها انسان ها نيستند بلكه حتي فرشتگان خداوند نيز به اذن الهي مي توانند در حق انسان ها و جنياني كه شرك به خدا نورزيده اند شفاعت كنند. (انبياء آيه 26 و 28 و نيز نجم آيه 26 و نگاه كنيد مجمع البيان ج 7 و 8 ص 71 و نيز كشاف زمخشري ج 3 ص 113كه ولد در آيه را بر فرشتگان بار كرده اند)
بنابراين ويژگي مهمي كه قرآن براي شفاعت بيان مي كند در غير شرك به خداوند و از سوي برخي اولياي خاصي است كه از مقام بلند و محمودي برخوردار مي باشند.
در آيه 255 سوره بقره و آيه 3 سوره يونس و آيات ديگر تاثير شفاعت اين شافعان خاص را منوط به اذن الهي دانسته است كه خود شرطي مهم و اساسي است. از اين رو شفاعت بدون اذن الهي در قيامت تاثيري نخواهد گذاشت و فايده و سودي براي شفاعت شوندگان ندارد . (بقره آيه 123 و 254 و مريم آيه 85 و 87)
شرايط شفاعت
دوري از شرك
در برخي از آيات نيز از جمله آيه 72 سوره مريم بر اين حكم و قضاي الهي تاكيد مي شود كه همه كافران و فاسقان و مشركان وارد دوزخ مي شوند و از اين ميان كساني كه از پلشتي ها دوري ورزيده اند از دوزخ رها مي شوند. در آيه ديگر توضيح مي دهد كه مخلدان در دوزخ تنها اهل شرك مي باشند؛ زيرا خداوند از همه گناهان به شفاعت و يا غيرشفاعت مي گذرد و فقط از گناه كساني كه شرك ورزيده اند نمي گذرد.
خشيت از خداوند
به سخن ديگر عباد مكرمون كساني هستند كه از ويژگي ها و صفات خاصي برخوردار مي باشند كه از جمله آن ها دارا بودن مقام رضا (انبياء آيه 26 تا 28) عقل و خردورزي كامل (زمر آيه 43) علم به استحقاق شفاعت شوندگان و آگاهي به ذات و خصوصيات آنان (از ظاهر و باطن و خفي و اخفي) كه علم خاص و آگاهي تام و تمامي است (زخرف آيه 6) قدرت بر تاثيرگذاري (يس آيه 23 و نيز يونس آيه 18) و مالكيت و فرمانروايي (زمر آيه 43 و 44 و نيز نجم آيه 25 و 26) مي باشد.
اگر به شرايط شفاعت كننده در اين آيات توجه شود دانسته مي شود كه تنها برخي از بندگان خاص مي توانند داراي اين ويژگي ها باشند تا بتوانند به مقام شفاعت برسند. شخصي كه داراي علمي همانند علم الهي باشد و قدرت و مالكيت تصرف در كائنات داشته باشد تنها خليفه الهي و انسان كاملي است كه در دنيا در مقام خلافت كامل بوده است. اين بيانگر آن است كه تنها اولياي معصوم چون پيامبر(ص) و امامان(ع) مي توانند به چنين مقامي دست يابند و از پيامبران(ع) نيز تنها آن هايي كه به مقام خلافت الهي كامل دست يافته باشند.
از شرايط شفاعت شونده نيز يك شرط اساسي مطرح است كه آن توحيد و عدم شرك به خداوند است و در حقيقت هركسي هرگناهي داشته باشد و حتي معاد و نبوت را نپذيرفته باشد به شرط آن كه اهل توحيد باشد مي تواند از دوزخ رها شود و درحقيقت جزو خالدين در دوزخ نخواهد بود و به حكم توحيد از دوزخ رهايي مي يابد. اينان كساني هستند كه از شفاعت عام پيامبر(ص) برخوردار خواهند شد. البته برخي شفاعت را تنها تا موقف اخير پيش از دوزخ دانسته اند ولي با توجه به حكم الهي و كرامتي كه به پيامبر(ص) داده شده است مي توان گفت كه شفاعت ايشان شامل كساني هم مي باشد كه در دوزخ نيز مي افتند و با شفاعت آن حضرت(ص) رهايي مي يابند و پس از دوزخ و تعذيب از اخلاد آن رها مي شوند. اين همان مقام ارتضا است كه بدان پرداخته مي شود.
هركسي از شفاعت شوندگان در مرتبه اي از شفاعت برخوردار مي شوند. برخي در موقف هاي دنيوي و يا برزخي و برخي ديگر در مواقف قيامتي و برخي ديگر در دوزخ از شفاعت آن حضرت(ص) برخوردار مي گردند.
شفاعت كنندگان در آخرت متعدد هستند و هريكي گروهي را شفاعت مي كنند. (مدثر آيه 48) از اين رو هر معصومي كه در مقام انسان كامل و مكرميت است به شفاعت برمي خيزد.
قرآن شماري را به طور مشخص به عنوان شفاعت كننده برشمرده است كه از آن ميان مي توان به حضرت ابراهيم(ع) اشاره كرد. وي حتي در دنيا خواست كه براي چند گروه شفاعت كند كه از جمله آنان قوم لوط بوده است. (هود آيه 74 و 76) با اين همه آن حضرت مامور مي شود تا از شفاعت از اين گروه دست بردارد؛ زيرا عذاب ايشان حتم و حكم قطعي الهي بوده است. شايد علت اين كه شفاعت از سوي آن حضرت مطرح مي شود از آن روست كه آنان را مردماني موحد ولي فاسق بر مي شمارد، زيرا يكي از علل عذاب در دنيا فسق افراد و يا جامعه است. يعني افرادي كه اهل ايمان و توحيد هستند و مشرك نيستند ولي اهل فسق و فجور هستند به غضب الهي دچار مي شوند و اين ها در آخرت نيز پس از عذاب دوزخ به حكم اين كه خالدين تنها اهل شرك مي باشند از دوزخ رهايي مي يابند. مجادله گري حضرت(ع) با فرشتگان شايد با توجه به اين مسئله بوده است. والله اعلم (همان)
پس از شفاعت است كه شفاعت شوندگان از خوف و ترس رهايي مي يابند و تا آن زمان در خوف و ترس قرار دارند به ويژه كه شعله ور شدن دوزخ را مي نگرند كه به سوي ايشان مي آيد. با شفاعت است كه آرامش در ايشان تحقق مي يابد. (سباء آيه 23 نگاه كنيد مجمع البيان ج 7 و 8 ص 609).
پيامبر اكرم(ص) از ديگر كساني هستند كه اهل شفاعت مي باشند. (آل عمران آيه 159 و نيز نساء آيه 64 و 113 و انفال آيه 33 و آيات ديگر)
از خصوصيات و ويژگي هاي اختصاصي پيامبر(ص) آن است كه در روز قيامت از شفاعت گسترده اي برخوردار مي باشد و خداوند در بيان شفاعت ايشان مي فرمايد: ولسوف يعطيك ربك فترضي (ضحي آيه 5)
در روايتي منقول از امام باقر(ع) آيه مزبور به شفاعت تفسير شده است (تفسير فرات كوفي ص 571 و بحار الانوار ج 8 ص 57) و از آن استفاده مي شود كه شفاعت آن حضرت گسترده و پردامنه است تا آن جايي آن حضرت شفاعت مي كند تا خشنود شود. (مجمع البيان ج 9 و 10 ص 765)
فرشتگان (انبياء آيه 26 و 28 و سبا آيه 23 و نجم آيه 26 و غافر آيه 49) و نيز مومنان (مريم آيه 87) البته در برخي از درجات (مجمع البيان ج 5 و 6 ص 820 و الميزان ج 14 ص 111) و نوح(ع) (هود آيات 37 و 45) و اصحاب اعراف (اعراف آيه 47) از اهل شفاعت هستند كه مي توانند شفاعت كننده و ماذون به آن است.
اين ها بخشي از مسايل و مباحثي است كه قرآن بدان پرداخته مباحثي ديگر نيز دراين حوزه مطرح شده كه در نوشتاري ديگري بدان پرداخته خواهد شد.
منبع: روزنامه کیهان 3/6/87
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}